اشک من میدرخشه از تابش. اشک من یه انعکاس درخشانه. اکلیل ریخته زیر چشمم. تابش تو بگو من چند روزه که دیگه به خودم دروغ نمیگم. سی روز؟ اندازهی یه ماه. تو با ماه دوستی، قلبش رو میشناسی. ماه میبینه ماه میبخشه. من دیدم، دیدم، خودمو به ندیدن نزدم. اما اگه خدا نبود، چشامو بستم تا نبینم. نمیذارم ببینم که خدا نیست. این ربطی به بخشش نداره. این ربط به تعصب داره. ماه ای ماه بزرگ! تو هم روی یه چیزی تعصب داری؟ ماه ای ماه بزرگ! تو هم فقط برای یک بار، چشماتو بستی؟ کِی؟ کی چشم بستی؟ بعد از یک شبانه روز دیدن. وقتی یک روز کامل نگاه کردی و بخشیدی، حالا وقتِ خوابه.
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه